اهداف قیام آن حضرت
هدف اوّل: اصلاح امّت
هنگامی که امام حسین علیه السلام حاضر به بیعت با یزید نشد، و عزم خروج از مدینه کرد، وصیّتنامه اي کوتاه، امّا بسیار پرمحتوا،تنظیم فرمود و آن را به برادرش محمّد حنفیّه سپرد، و او را به عنوان نماینده خود در مدینه گمارد، تا اوضاع آن شهر را زیر نظرداشته باشد، و اخبار لازم را به امام علیه السلام منتقل سازد.امام علیه السلام در بخشی از این نامه مینویسد:
من از سر هوا و هوس قیام نکردم، و قصد افساد و ظلم به دیگران هم ندارم، و در پی پست و مقام اهداف قیام حسینی و مال دنیا هم نیستم بلکه به منظور اصلاح امّت جدّم قیام کرده ام. در جاي دیگر، که در اهمّیّت امر به معروف و نهی از منکر سخن گفته، میخوانیم: بارخدایا! تو خوب میدانی که انقلاب و نهضت ما براي طلب حکومت و به دست آوردن زرق و برق دنیا نبود، بلکه هدف این است که معالم دینت را به مردم ارائه دهیم، و اصلاحات را در شهرها آغاز کنیم. بنابراین، اوّلین هدف امام حسین علیه السلام از نهضت عاشورا اصلاحات است.
براي روشن شدن اهمّیّت این موضوع، لازم است اصلاحات در قرآن مجید بطور فشرده مورد بررسی قرار گیرد. توجّه فرمایید:
واژه اصلاح در قرآن مجید:
و هم خانوادههایش 12 مرتبه در قرآن مجید تکرار شده است. خداوند در این آیات از اصلاحات فردي اصلاح واژه
اهداف قیام حسینی، شروع کرده و تا اصلاحات جهانی ادامه میدهد. به آیات زیر توجّه فرمایید:
الف- اصلاح امور یتیمان
در آیه شریفه 220 سوره بقره، در مورد یتیمان و چگونگی معاشرت با آنان چنین آمده است:
و از تو درباره یتیمان سؤال میکنند، بگو : اصلاح کار آنان بهتر است و اگر زندگی خود را با زندگی آنها بیامیزید، مانعی ندارد؛ آنها برادر دینی شما هستند. و همچون یک برادر با آنها رفتار کنیدخداوند، مفسدان را از مصلحان، باز میشناسد
ب-اصلاح امور خانواده
خداوند پس از طرح اصلاحات فردي، انگشت بر روي اصلاحات خانوادگی نهاده، و در آیه شریفه 35 سوره نساء
و اگر از جدایی میان آن دو همسر بیم داشته باشید، یک داور از خانواده شوهر، و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید تا به کار آنان رسیدگی کنند. اگر این دو داور، تصمیم به اصلاح داشته باشند خداوند دلهاي آن دو را به هم نزدیک میکند؛ زیرا خداوند دانا و آگاه است و از نیّات همه با خبر است
ج- اصلاح امور امّتها
در گام سوم به منظور اهمّیّت اصلاحات جامعه، اشارهاي به مشکلات عصر حضرت شعیب علیه السلام نموده، و به نقل از آن پیامبر
بزرگوار میفرماید:
گفت: اي قوم من! به من خبر دهید، اگر دلیل آشکاري از پروردگارم داشته باشم، و روزي و موهبت نیکویی به من داده باشد، آیا میتوانم بر خلاف فرمان او رفتار کنم؟! من هرگز نمیخواهم چیزي که شما را از آن باز میدارم، خودم مرتکب شوم. من جز اصلاح- تا آنجا که توانایی دارم- نمیخواهم و توفیق من در این کار، جز به یاري خدا نیست. تنها بر او توکّل کردم؛ و به سوي او بازمیگردم قابل توجّه اینکه هر یک از پیامبران الهی در عصر و زمان خود، با مشکلات خاصّ ی در جامعه خویش مواجه بودهاند که به اصلاح آن مشکلات میپرداختند. در عصر حضرت شعیب علیه السلام جامعه دچار ناهنجاريهاي مالی و اقتصادي گشته، و بازار و اقتصاد آنها را بیمار کرده بود. معاملات حرام، کمفروشی، خیانت، ظلم در اموال و مانند آن فراوان بود، حضرت شعیب علیه السلام از سوي خداوند مأموریّت یافت که به مبارزه با آن مفاسد بپردازد و امّت خویش را اصلاح کند
د- اصلاح تمام جهان
بالاتر از اصلاح فردي، خانوادگی و جامعههاي مختلف، اصلاح امور تمام مردم کره زمین است، که آیه شریفه 56 سوره اعراف به آن اشاره دارد:و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید، و او را با بیم و امید بخوانید بیم از مسؤولیتها و امید به رحمتش، و نیکی کنید، زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است. خلاصه اینکه خداوند متعال اصلاح تمام شؤون حیات را در سطح گسترده و به طور فراگیر در قرآن مطرح کرده، و از همه امّت مخصوصاً پیشوایان اجراي آن را خواسته است.
اصلاح چیست؟
است، و افساد به تباهی کشاندن نظم افساد ، مقابل اصلاح لازم یک موجود، یا یک فرد، یا خانواده، یا جامعه، یا یک کشور و اصلاح بازگرداندن آن نظم به حالت سابق است.در یک خانواده صالح، بزرگترها باید به وظایف خویش، که همان خیرخواهی و نصیحت است، عمل نموده، و کوچکترها از آنها اطاعت کرده، و هیچکدام از آنها در وظایف و مسؤولیّتهاي خود کوتاهی نکنند. حال اگر بزرگترها به وظایف خویش عمل نکرده، و کوچکترها از اطاعت سرباز زنند، و هیچ کس به مسؤولیّتهاي خویش عمل نکند، و این کارها تکرار شود نظم خانواده بر هم خورده، و فاسد میشود. اصلاح چنین خانوادهاي آن است که هر کس وظایف خویش را به درستی انجام داده، و روابط صحیح و اخلاق اسلامی و نظم سابق حاکم شود. یک امّت نیز ممکن است از جهت مسایل اقتصادي، اخلاقی، اعتقادي، فرهنگی و عاطفی فاسد شود، و اصلاح آن به از بین بردن تک تک مفاسد مذکور و بازگرداندن نظم سابق است.
اصلاحات در عصر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در محیطی مبعوث به پیامبري شد که از فرط جهل و نادانی و بی فرهنگی، معروف به محیط جاهلیّت بود جامعه حجاز عربستان از هر جهت فاسد بود؛ از نظر اعتقادي بتهایی را با دستان خود تراشیده و یا ساخته، و آن را عبادت و پرستش کرده، و به هنگام شدّت گرسنگی بتهایی که از خرما ساخته شده بود را میخوردند! زندگی آنها آمیخته با انواع خرافات بود. خرافات در زندگی آنها غوغا میکرد. از نظر اخلاقی به حدّي از انحطاط رسیده بودند که زنان بدکاره نه تنها از اعمال زشت خود شرم نکرده، و آن را مخفی نمینمودند، بلکه بر بالاي درخانه خود پرچم مخصوص این کار را نصب میکردند! خونریزي، قساوت قلب تا سر حدّ کشتن و زنده به گور کردن دختران،ریختن خون بیگناهان، مفاسد اقتصادي و اجتماعی کاملًا مشهود و ملموس بود.پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در چنین محیط فاسدي مبعوث شد و شروع به اصلاح تک تک مفاسد کرد. بتپرستان را به پرستش خداي یگانه و یکتا دعوت کرد. مفاسد اخلاقی را در زیر پرچم از بین برد. با ظلم و خونریزي مبارزه کرد. جان انسانها را آن قدر ارزشمند کرد که براي کشتن یک انسان به صورت غیر عمد یکصد شتر دیه قرار داد[ 18 ]، در حالی که اگر کسی چهار پنج شتر داشت انسان ثروتمندي محسوب میشد. تبعیضها برچیده شد، و خلاصه همه چیز به نظم سابقش برگشت.
بازگشت به عقب!
پس از رحلت پیامبر عظیمالشأن اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه و آله، و انحراف خلافت از مسیر اصلی اش، ارزشهاي اخلاقی که پیامبر صلی الله علیه و آله براي رواج آن خون دل خورده بود، به تدریج کمرنگ شد و جاي خود را به بعضی از مفاسد زمان جاهلیّت داد. بنیامیّه و بازماندگان دوران جاهلیّت آهسته آهسته پستهاي کلیدي را اشغال و صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله را از صحنه خارج کردند. بیت المال به شکل ناعادلانه تقسیم شد.علی علیه السلام در زمان حکومتش تلاشهاي فراوانی براي اصلاح امّت کرد، اما کوتاه بودن مدّت حاکمیّت آن حضرت اجازه تحقّق کامل آن را نداد. پس از شهادت آن حضرت، حاکم شورشی زمان علی علیه السلام یعنی معاویه خلیفه مسلمین شد. او حتّی روشی را که ابوبکر و عمر جهت انتخاب خلیفه در پیش گرفته بودند رعایت نکرد، و در حقیقت با حرکتی شبیه کودتا حکومت را به دست گرفت. به منظور تقویت پایه هاي حکومت خویش پس از شهادت حضرت علی علیه السلام به عراق رفت و صریحاً گفت» :من نیامده ام که شما را توصیه به نماز و روزه کنم، بلکه میخواهم بر شما حکومت کنم. کسانی که با من مخالفت کنند جانشان در امان نخواهد بود«! بدین منظور به تدریج عناصر فاسد از بنی امیّه را که قلباً به اسلام ایمان نیاورده بودند، بر سر کار آورد و از سوي دیگر، شروع به خریدن طرفدارهاي ضعیف الایمان علی علیه السلام با اموال بیتالمال کرد.اطرافیان او از غارتگري ابا نداشتند. در تمام تواریخ و در نهجالبلاغه، خطبه 27 آمده است که گروهی جنایتکار از شامیان واردشهرهاي عراق شده، و غافلگیرانه به مردم حمله کرده، و آنها را کشته، و اموالشان را به غارت میبردند، تا در عقیده خود متزلزل گشته و از علی و اولاد آن حضرت دست بردارند. نتیجه اینکه بنیامیّه در یک حرکت قهقرایی مسایل عصر جاهلیّت را زنده کردند.
عصر امام حسین علیه السلام
با مرگ معاویه در نیمه رجب سال شصتم هجري قمري، فرزندش یزید خلافت را، همچون پدر، به زور و بدون هیچ ضابطه اي دراختیار گرفت، فساد و فحشا و ظلم در عصر یزید به مراتب بدتر از عصر پدرش فراگیر شد، و تمام شهرهاي اسلامی حتی مدینه منوّره را فرا گرفت. و البتّه این طبیعی بود، چرا که مردم پیرو زمامداران و سردمداران خود هستندوقتی رییس حکومت شرابخوار، قمارباز، میمون باز، سگ باز و خلاصه آلوده به انواع گناهان باشد، جامعه نیز دچار فساد اعتقادي، اجتماعی، اخلاقی میشود. در مورد ظلمها و جنایتهاي یزید همین بس که وقتی رییس گروه تحقیق اعزامی از مدینه به شام میرود و پس از تحقیق به مدینه باز میگردد، در گزارش خود به مردم مدینه میگوید» : به خدا قسم ما در حالی از نزد یزید بیرون آمدیم که خوف آن داشتیم که بر اثر گناهان فراوان وي از آسمان سنگ بر سر ما ببارد .«! او مردي است که با مادران و دختران و خواهران نیز زنا میکند، وي شراب مینوشد و نماز نمیخواندامام حسین علیه السلام به قصد اصلاح مفاسدي که در طول این مدّت و پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله در جامعه رخ داده بود دست ردّ بر سینه یزید براي بیعت با او زد، و تصمیم گرفت با بازگرداندن نظمِ لازمِ سابق به زندگی فردي و اجتماعی مردم،خاطرات وسنّتهاي دوران حضرت رسول صلی الله علیه و آله را زنده کند.آري امام حسین علیه السلام به منظور اصلاح امّت جدّش و جامعه اسلامی قیام کرد. اگر امام حسین علیه السلام دست به این کاربزرگ نمیزد به یقین امروز خبري از اسلام نبود، یا اگر بود قابل توجّه نبود.درست است که آن حضرت در این راه شربت شهادت نوشید، ولی جامعه اسلامی را تکان داد و به این هدف نزدیک ساخت.
پیام این هدف
پیروان و عاشقان مکتب آن حضرت، زمانی میتوانند ادّعاي عشق و پیروي راستین کنند که به مفاسد موجود عصر و زمان خود بیندیشند، و آنچه در توان دارند براي مبارزه با آن بهکار گیرند. و به یقین آن حجم عظیم عزاداران هرگاه تصمیمی منطقی و حساب شده و مدبّرانه براي برخورد با مفاسد و سوق جامعه به سوي اصلاح بگیرند موفّق خواهند شد.وعّاظ محترم و مدّاحان عزیز نیز باید روي این هدف مقدّس تبلیغ کنند، و شرکتکنندگان در این مجالس را دعوت به اصلاح مفاسد اخلاقی و اجتماعی نمایند، و چه بهتر از خانوادههاي خود آغاز کنند.
***
هدف دوم: امر به معروف و نهی از منکر
اشاره
این هدف، هم در کلمات امام حسین علیه السلام آمده است، و هم اصحاب آن حضرت به آن اشاره کرده اند، و هم پیروان وشیفتگان حضرتش در زیارتنامه ها آن را زمزمه میکنند.امام حسین علیه السلام در وصیّتنامه اش خطاب به محمّد حنفیّه فرمود:هدف من از قیام امر به معروف و نهی از منکر است
مسلم بن عقیل، سفیر دلاورِ سرور و سالار شهیدان، پس از آنکه یکّه و تنها با دشمن مبارزه کرد و بالاخره دستگیر شد و او را نزد عبیداللَّه بن زیاد آوردند، امیر کوفه خطاب به آن حضرت گفت: شنیده ام براي فتنه انگیزي و اختلاف در میان مسلمانان به کوفه آمده اي؟
حضرت در پاسخش فرمود: براي فتنه انگیزي به کوفه نیامده ام، بلکه از آنجا که شما منکرات را گسترش داده
و معروف را دفن کرده اید … به سوي مردم کوفه آمده ایم تا آنها را امر به معروف کرده و از منکرات باز داریم
در زیارتنامه هاي مربوط به امام حسین علیه السلام از جمله زیارت وارث میخوانیم:
شهادت میدهم که تو امام حسین علیه السلام نماز را بپا داشتی، و زکات را پرداختی، و امر به معروف و نهی از منکر کردي، و تا هنگام شهادت از خدا و رسولش اطاعت کردي بنابراین، بی شک یکی از اهداف مهمّ آن حضرت در قیام عاشورا، احیاي دو فریضه فراموش شده امر به معروف و نهی از منکر بود.
اهمّیّت فوقالعاده امر به معروف و نهی از منکر:
از یک جهت امر به معروف و نهی از منکر از همه وظایف دینی مهمتر است. بدین جهت در حدیث ارزشمندي از حضرت علی علیه السلام میخوانیم:بدانید تمام اعمال نیک وحتّی جهاد در راه خدا در برابر امربه معروف ونهی از منکر همچون قطرهاي است در مقابل یک دریاي پهناور ما یک تشبیه ساده و در عین حال دقیق و عمیق در مورد این دو فریضه داریم. توجّه فرمایید:
مزرعه بزرگی را در نظر بگیرید. این مزرعه به دو چیز مهم نیاز دارد، تا سرپا بماند و مفید باشد:
نخست آبیاري منظّم و کافی و به موقع، و گرنه همه درختان و محصولات باغ میخشکد.
دوم دفع آفات مختلفی که دامنگیر محصول میشود.
امر به معروف حکم آبیاري مزرعه عظیم دین را دارد، و نهی از منکر در حکم آفتزدایی آن است. اگر مزرعه دین به وسیله امرِ به معروفِ منظّم و کافی و به هنگام، آبیاري نگردد محصولات آن نابود میگردد، همانگونه که چنانچه پس از بارور شدن محصولات، با نهی از منکر آفتزدایی صورت نگیرد، محصولی از آن مزرعه باقی نخواهد ماند.اینکه در روایت فوق امر به معروف و نهی از منکر از یک نظراز همه واجبات مهمتر شمرده شده، دلیلش این است که بدون این دو، بقیّه واجبات به بار نمینشینند.
مراحل امر به معروف و نهی از منکر:
همانگونه که در روایات و رساله توضیح المسائل فقها آمده، امر به معروف و نهی از منکر سه مرحله دارد، که توجّه به آن لازم است:
الف- مرحله قلبی: یعنی در دل عاشق معروف و دشمن منکر باشد. هنگامی که معروفی را میبیند خوشحال و مسرور گردد، و درمواجهه با منکرات منزجر و غمگین شود، و خلاصه حالت درونیاش در برخورد با این دو پدیده یکسان نباشد. که این حالت درونی انگیزه عمل خواهد شد.
ب- مرحله زبانی: علاوه بر عشقِ درونی نسبت به معروف و بیزاري قلبی از منکرات، آن را بر زبان جاري سازد و در برخورد با منکرات و ترك معروفها، با زبان خویش و به صورت مؤدّبانه و دوستانه، تذکّر دهد. اگر بدون خشونت و با رویی گشاده و پرهیز از جریحه دار کردن احساسات، به طرف مقابل تذکّر دهد، قطعاً اثر خواهد کرد.
ج- برخورد عملی و فیزیکی: مرحله سوم امر به معروف و نهی از منکر، یعنی برخورد عملی و فیزیکی که کار حکومت است.اگر شخص یا اشخاصی آشکارا در جامعه مرتکب منکرات شوند و معروفها را زیر پا بگذارند و به تذکّرات دیگران توجّهی نکنند، حکومت اسلامی باید آنها را دستگیر و مجازات کند. و چنانچه آزادي آنها به نظام اسلامی ضربه بزند، باید آنها را زندانی نماید. تکرار میکنیم که این مرحله، کار افراد عادي نیست، بلکه وظیفه حکومت است.
امام حسین علیه السلام و امر به معروف و نهی از منکر
همانگونه که قبلًا اشاره شد در عصر حکومت بنی امیّه مخصوصاً یزید منکرات همه جا را فرا گرفته بود، حتّی مرکز حکومت پیامبراسلام صلی الله علیه و آله، مدینه منوّره، آلوده انواع منکرات و محرّمات شده بود کار به جایی رسیده بود که گروهی از مردم مدینه به استقبال زنان خواننده میرفتند و از این کار احساس شرمندگی نمیکردند! تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل، و وضعیّت بقیّه شهرها را که از مرکز ظهور اسلام دور بودند تصوّر کن. البتّه این روند- همانگونه که قبلًا اشاره شد- یک روند طبیعی بود، زیرا وقتی سردمداران حکومت و کسانی که خود را خلیفه و جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله می پنداشتند آلوده به انواع گناهان شوند، از مردم عادي چه توقّعی میتوان داشت؟!
به قول شاعر عرب:هنگامی که رییس خانواده علاقه شدید به نوازندگی داشته باشد، تمام اهل خانه به رقص و پایکوبی میپردازند
آري، منکرات، شرق و غرب جهان اسلام را فرا گرفت، و معروفها به فراموشی سپرده شد. صلحا، عبّاد، مهاجران، انصار از صحنه حکومت کنار گذاشته شده، و ظالمان و فاسدان و تبعیدیان زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و مطرودان، زمام امور را به دست گرفتند. امام حسین علیه السلام در چنین شرایطی با تمام وجود خود با قلب و زبان و عمل رسالت امر به معروف و نهی از منکر را ادا نمود. در روز عاشورا قرآن را بر سر نهاد و در میان دو لشکرقرار گرفت و مکرّر آنها را به عمل کردن به قرآن دعوت نمود، و هنگامی که مشاهده کرد مرحله قلبی و زبانی کارساز نیست واردمرحله بعد شد. در مرحله سوم گاه دشمن نابود میشود و به این وسیله از ادامه منکرات باز میماند و اگر این کار ممکن نشود بایدفداکاري کرد و این رسالت را به پایان رساند. آري امام حسین علیه السلام با تقدیم خون خود این وظیفه بزرگ را انجام داد و درخت نوپاي اسلام را آبیاري کرد، و آن را از نابودي نجات داد. خون اباعبداللَّه الحسین علیه السلام و فرزندان و یارانش، هم مزرعه اسلام را آبیاري کرد و هم آن را آفتزدایی نمود. اگر قیام امام حسین علیه السلام نبود و بنیامیّه و بازماندگان عصر جاهلیّت رسوا نمیشدند معلوم است چه بر سر اسلام میآوردند، و اگر بود همچون مزرعه پرآفتی بود که ثمره چندانی نداشت. یکی از مسایل مهمّ تاریخ اسلام قیامهاي پس از واقعه کربلا بود. قیامهایی نظیر قیام توّابین، قیام مختار و مانند آن، تمام این نهضتها یک شعار داشتند و آن بود. حتّی ابومسلم خراسانی هم با این شعار بر سر کار آمد، و موفّق به منقرض ساختن حکومت بنیامیّه شد. هر چند در تحویل حکومت به صاحبان اصلی آن اشتباه کرد و آن را به بنیعبّاس سپرد؛ یا مجبور شد به آنها بسپارد.بنابراین، امر به معروف و نهی از منکر یکی دیگر از اهداف قیام امام حسین علیه السلام بود، و حضرت براي رسیدن به این هدف با اهداي خون خود موفّق شد، و آثارش تدریجاً ظاهر گشت، و آن حرکت جاهلی متوقف شد.
پیام این هدف
آیا سخنان امام حسین علیه السلام در این رابطه این پیام را به ما نمیدهد که باید در سایه عزاداريها معروفها را گسترش داده ومنکرات را برچینیم؟ به یقین هر سال باید بر عظمت و وسعت عزاداريها افزوده شود، امّا اگر همچنان معروفها فراموش شود ومنکرات گسترش یابد، قطعاً به هدف سیّدالشهدا نرسیدهایم. در عصر و زمان ما هم مزرعه دین نیازمند آبیاري به وسیله امر به معروف و آفتزدایی با نهی از منکر است و اگر از این دو اصل مهم غفلت شود، خطرات و آفات جامعه اسلامی را با هجوم فرهنگ ضدّ دینی غرب تهدید خواهد کرد.
***
هدف سوم: احیاي سنت پیامبر اکرم (ص)
اشاره
یکی دیگر از اهداف نهضت عاشورا، احیاي سنّت پیامبر عالیقدر اسلام، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله است. امام حسین علیه السلام میفرماید:
شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دعوت میکنم چرا که سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله را میرانده و بدعتها را احیا کردهاند و اگر دعوتم را اجابت کرده، و کلامم را بشنوید و دستوراتم را عمل کنید، شما را به راه رشد و تقوا هدایت خواهم کرد
و در جاي دیگر خطاب به برادرش محمّد حنفیّه میفرماید:میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و طبق سنّت جد و پدرم عمل نمایم
بنابراین، یکی از اهداف امام حسین علیه السلام احیاي سنّت و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و از بین بردن بدعتها بوده است.
بدعتهاي بنی امیّه:
اشاره
بنی امیّه در طول مدّتی که خلافت را غصب کردند، و بناحق بر مسند قدرت تکیه زدند، بدعتهاي فراوانی در دین ایجاد کرده، وسنّت پیامبر صلی الله علیه و آله را میراندند؛ چرا که ادامه حیاتشان در گرو احیاي بدعتها و محو سنّتهاي پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بود. به نمونه هایی از این بدعتها توجّه فرمایید:
1. تغییر ارزشها
در عصر جاهلیّت شخصیّت افراد بر محور ثروت و فرزندان دور میزد. هر کس پول بیشتر و فرزندان فزونتري داشت، شخصیّتش در نگاه مردم مهمتر بود. خداوند متعال در آیه شریفه 37 سوره سبأ ضمن بیاعتباري این ملاك، معیار جدیدي را جایگزین آن کرد. میفرماید:
»اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرّب نمیسازد، جز کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالحی انجام دهند، که براي آنان در برابر کارهایی که انجام دادهاند پاداش مضاعف است؛ وآنها در غرفه هاي بهشتی در نهایت امنیت خواهد بود این گرامیترین شما در نزد خداوند، با تقواترین شماست .« و نیز در آیه شریفه 13 سوره حجرات مطلب را واضحتر بیان فرموده است.بدین ترتیب، اسلام معیار شخصیّت را از ثروت و فرزند، به ایمان و تقوا و عمل صالح تغییر داد. یعنی هر کس تقواي بیشتر داشته باشد به خداوند نزدیکتر است، هر چند اصلًا فرزندي نداشته و فقیرترین فرد جامعه باشد. و کسی که تقواي کمتري داشته باشد ازخداوند دورتر است هر چند داراي فرزندان فراوان و ثروت زیادي باشد.در پی این تغییر ملاك، ابوسفیانها و ابولهب ها و ابوجهل ها جاي خود را به سلمان ها و ابوذرها و مقدادها دادند، و در پی آن، مردم در برابر ثروتمندان به خاطر پول و ثروتشان تواضع نمیکردند.امّا با رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دوباره معیارها دستخوش تغییر و تحوّل شد، و در عصر خلیفه سوم به حال سابق برگشت، و ثروتمندان و صاحبان فرزندان و نیروي انسانی بیشتر هر چند بویی از تقوا نبرده بودند، جاي انسانهاي متقی را گرفته، و به عنوان شخصیّتهاي اسلامی معرفی شدند. در عصر معاویه پیشقراولان و کسانی که زودتر از همه اسلام را پذیرفته بودند کنار گذاشته شده، و آزادشدگان دست پیامبر صلی الله علیه و آله و فرزندانشان طلقاء و ابنا طلقاء که اسلام را به اجبار و فشار محیط نه از روي میل و علاقه و اشتیاق، پذیرفته بودند سر کار آمدند. در جنگ صفین تعداد فراوانی از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله در سپاه امام علی علیه السلام و تنها افراد بسیار معدودي از صحابه خود فروخته در اردوگاه معاویه بودند. دستگاه بنی امیّه که براساس تقوا و ایمان بنا نشده بود، بلکه شالوده آن بر اساس مطامع دنیوي ریخته شده بود کسانی که شیطنت بیشتر، قساوت قلب شدیدتر، دین فروشی زیادتري داشتند را به خود جذب میکرد.امام حسین علیه السلام براي از بین بردن این بدعتها و احیاي آن سنّتها قیام کرد.
2. امتیازات قومی
در عصر جاهلیّت امتیازات قومی غوغا میکرد. آنان اوّلًا:عرب را هر چند داراي انحطاط اخلاقی بود بر عجم غیر عرب برتري میدادند. ثانیاً: در میان عربها، هر قبیلهاي خود را برتر ازدیگر قبیله ها میدانست و براي این منظور به شمارش تعداد افراد قبیله خود میپرداختند، و اگر دو قبیله از این جهت مساوي بودند،به سراغ گورستانها رفته و سرشماري مردگان هر قبیله را آغاز میکردند تا قبیله برتر مشخّص شود!اسلام این ملاك و معیار نادرست را برچید، و معیار بشریّت و انسانیّت را جایگزین آن کرد و براي همه انسانها، فارغ ازقبیله، نژاد، زبان و رنگ، ارزش قائل شد. در آیه شریفه 70 سوره اسراء میخوانیم: »گرامی داشتیم؛ و آنها را در صحرا و دریا بر مرکبهاي راهوارسوار کردیم؛ و از نعمتهاي پاکیزه به آنان روزي دادیم؛ و آنها را.« بر بسیاري از موجوداتی که خلق کردهایم، برتري بخشیدیم آري با آمدن اسلام، انسان محوري، جاي قبیله محوري را گرفت، و لذا طرفداران پیامبر صلی الله علیه و آله و جذب شدگان به اسلام از قبیله و نژاد و زبان و رنگ خاصّی نبودند؛ بلکه عرب و عجم، سیاه و سفید، قریشی و غیر قریشی، فوج فوج به اسلام رو آورده، و تسلیم امر خدا شدند. با رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، این سنّت حضرت نیز دستخوش تغییر شد و کم کم همان قومیّتگرایی رخ نمایی کرد، تا در دوران خلیفه دوم به اوج رسید، و این مطلب مخصوصاً در مناطق تحت نفوذ معاویه به وضوح دیده میشد. تعصّبات قومی جاي انسان محوري را گرفت و همین امر باعث اختلافات و درگیري میان قبایل شد. اتّحاد و یکپارچگی و وحدت ناشی از انسان محوري بهتدریج از میان مسلمانان رخت بربست و دیگر خبري از آن جامعه متّحد و یکپارچه نبود. امام حسین علیه السلام قیام کرد تا دوباره همه مسلمانان را متّحد نموده، و یادگار جدّش، انسان محوري را حاکم کند.
3. تبعیضهاي نابجا
عصر جاهلیّت عصر تبعیضهاي نابجا و ظالمانه بود، و نمونه بارز آن تبعیض بین زن و مرد بود، تا آنجا که نه تنها زنان از بسیاري ازحقوق فردي و اجتماعی نظیر ارث محروم بودند بلکه گاه حقّ حیات نداشته، و در بعضی از قبایل ملک مرد محسوب میشدند!با بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله افول و غروب تبعیضهاي نابجا شروع شد و همه از جمله زنان در جایگاه واقعی خود قرارگرفتند. امّا پس از رحلت آن حضرت دوباره تبعیضها شروع شد و در دوران خلیفه سوم به اوج خود رسید. تبعیضها در این دوران مخصوصاً در تقسیم بیتالمال و واگذاري پستها غوغا کرد. علّامه امینی رحمه الله آمار تکاندهندهاي از حیف و میلهاي انجام شده در دوران عثمان بیان کرده است . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عدالت محوري را شعار خویش قرار داده بود و میفرمود :مأمورم در میان شما عدالت را اجرا کنم و جانشین برحق و بلافصل بیش از دیگران ؛ آن حضرت نیز حاضر نشد حتّی به مقدار کم، به برادر نیازمندش عقیل از بیت المال کمک کند. امّا در عصر عثمان و معاویه ریخت و پاشهاي شگفت آوري به چشم میخورد.معاویه چهارصد هزار درهم از بیت المال مسلمین را به سمرة بن جندب میدهد تا یک حدیث در مذمّت حضرت علی علیه السلام بسازد و او حدیثی میسازد که آیه شریفه در مورد علی علیه السلام نیست، بلکه در شأن ابن ملجم نازل شده، و آیه شریفه » نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَ اةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلَی مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ* وَإِذَا تَوَلَّی سَ عَی فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا«
نازل اخنس بن شریق در مورد علی علیه السلام نازل شده است. در حالی که این آیه مطابق سخن مفسّران درباره….شده، او منافق بود و در عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله دست به جنایاتی زد.امام حسین علیه السلام بر علیه یزید قیام کرد تا تبعیضها را برچیده، و عدالت را جایگزین آن کند.
4. مقام براي مقام
در عصر جاهلیّت قبل از اسلام، و جاهلیّت مدرن امروز،مقام را براي مقام میخواهند، و براي آن ارزش ذاتی قائلند، و لذا براي به دست آوردن آن به هر وسیله مشروع و نامشروعی چنگ میزنند. امّا پیام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به جهان بشریّت آن روز و امروز و تا قیام قیامت این است که پست و مقام هدف نیست و ارزش ذاتی ندارد، بلکه وسیلهاي براي پیادهکردن اهداف عالی انسانی است، به همین خاطر دلیل بر شخصیّت نیست، بلکه تکلیف آور است. آري، مقام تکلیف است نه افتخار، وسیله است نه هدف.حضرت علی علیه السلام در نامه پنجم نهج البلاغه خطاب به اشعث بن قیس، حاکم آن زمان آذربایجان، میفرماید:فرمانداري وپست و مقام براي تو وسیله آب و نان نیست؛ بلکه امانتی است در گردنت.
و در عصر بنی امیّه دوباره مقام ارزش ذاتی پیدا کرد تا آنجا که وقتی معاویه پس از شهادت حضرت علی علیه السلام وارد کوفه شد، این سخن معروف را گفت: من نیامدم که شما را به نماز و روزه دعوت کنم، بلکه هدف من حکومت بر شماست.امام حسین علیه السلام قیام کرد تا این نوع بدعتها را ریشه کن کرده و مردم را با سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله آشنا کند.
پیام این هدف
امروز این هدف بزرگ براي همه ما پیام روشنی دارد، که باید در کنار عزاداريها براي از بین بردن بدعتها تلاش کنید، و اجازه ندهید گروهی نادان یا سودجو براي تأمین منافع شخصی خود به سراغ بدعتها رفته، یا آن را گسترش دهند. هرگاه به بدعتگزاران با سکوت خود چراغ سبز نشان دهیم، کارهایی به نام دین انجام میشود که همه از آن شرم خواهیم داشت و چهره اسلام را در نظر جهانیان دگرگون خواهد ساخت، به خصوص اینکه یکی از راههاي نفوذ دشمن در صفوف متّحد ما، حمایت و برنامهریزي براي همین بدعتهاست.
***
هدف چهارم: حمایت از حق و مبارزه با باطل
اشاره
امام حسین علیه السلام پس از روبه رو شدن با لشکر حرّ بن یزید ریاحی و توقّف در صحراي کربلا، خطبه اي قرائت کرد. در بخشی از آن خطبه فرمود:اي یاران من! آیا نمیبینید که حق فراموش شده و باطل صحنه جامعه را فرا گرفته است؟ در چنین شرایطی انسان مؤمن باید درمسیر زنده کردن حق و میراندن باطل آماده لقاي الهی باشد
حقّ و باطل در قرآن:
اشاره
داستان حقّ و باطل، که امام علیه السلام در این خطبه به آن اشاره فرموده، داستان پردامنه اي است که در قرآن مجید بطور گسترده مطرح شده، و به چند محور آن اشاره میشود:
1. تعریف حقّ و باطل
بهترین تعریف و تصویري که میتوان از حقّ و باطل ارائه کرد، در ضمن همان مثالی است که خداوند متعال در آیه شریفه 17سوره رعد مطرح کرده است. میفرماید:
خداوند از آسمان آبی فرستاد؛ و از هر درّه و رودخانه اي به اندازه آنها سیلابی جاري شد؛ سپس سیل بر روي خود کفی حمل کرد؛ همچنین و از آنچه در کوره ها، براي بدست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی، آتش بر آن میافروزند کفه ایی مانند آن به وجودمی آید- خداوند، حق و باطل را چنین مثالی میزند. سرانجام کفها به بیرون پرتاب میشوند، ولی آنچه به مردم سود میرساند.آب یا فلز خالص در زمین میماند؛ خداوند این چنین مثال میزند
طبق آنچه در آیه بالا آمد، باطل توخالی، پر سر و صدا، آلوده، بیفایده و بیثمر است، و عمري کوتاه دارد؛ امّا حق مفید، پرثمر،پاك، تمیز، زیبا، مایه حیات و آبادي است،و عمري طولانی و دراز دارد. بیشک تعریفی زیباتر و گویاتر از تعریف فوق براي حق و باطل نمیتوان بیان کرد.
2. مهمترین حق در عالم هستی
اشاره
در آیه شریفه 62 سوره حج سخن از تدبیر جهان هستی به میان آمده، و در آیه بعد، حقِّ مطلق، ذات پاك خداوند متعال بیان شده است. میفرماید:
این بخاطر آن است که خداوند حقّ است؛ و آنچه را غیر از او میخوانند باطل است؛ و خداوند بلندمرتبه و بزرگ است آري مهمترین حق در جهان هستی ذات پاك خداوند متعال است و هر موجودي به هر اندازه با پروردگارش ارتباط برقرار کند و به او نزدیک شود کسب حقّانیّت میکند. قرآن مجید حق است، چون کلام خداوند است. پیامبران حقّند، چون فرستادگان خداوند هستند. حکومت صحیح اسلامی حقّ است، چون سمت و سوي آن خدایی است. و در مقابل، ظالمان، ستمگران، دزدان و وابستگان به دنیا و مانند آن باطلند، چون از خداوند فاصله گرفته و غیر خداوند را خوانده اند.هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مکّه را فتح کرد و وارد کعبه شد 360 بت در داخل خانه خدا وجود داشت که متعلّق به جَاءَ الْحَقُّ » 360 قبیله از قبایل مکّه و اطراف آن بود. حضرت تک تک بتها را با چوب دستی خود بر زمین انداخت و آیه شریفه زیر را تلاوت کرد : آري! توحید و یکتاپرستی که بهترین وصحیحترین نوع ارتباط با پروردگار جهانیان است حق، و شرك و بت پرستی باطل است. اینکه در ایّام دهه فجر انقلاب اسلامی ایران آیه فوق زیاد تکرار میشود بدان جهت است که حکومت طاغوت که باطل و مروّج فساد، فحشا، وابستگی، ویرانی و حیف و میل کردن بیتالمال بود رفت، و حکومت اسلامی- که حق است- آمد و جایگزین آن شد. و هر چه حکومت اسلامی عادلانهتر و کاملتر باشد و بیشتر در مسیر دین گام بر دارد به همان اندازه کسب حقّانیّت میکند.
حقهاي فراموش شده، و باطلهاي احیا شده:
اشاره
سؤال: به یقین در عصر امام حسین علیه السلام بسیاري از حقها به دست فراموشی سپرده شده بود و باطل به جاي آن نشسته بود. در آن عصر چه حقهایی از صحنه جامعه رخت بر بسته، و چه باطلهایی رواج پیدا کرده بود، که آن حضرت براي احیاي حق و از بین بردن باطل دست به قیام خونین زد؟
جواب: موارد زیادي میتوان نام برد که در این مختصر نمیگنجد. تنها به ذکر چهار مورد از آن قناعت میشود:
1. چپاول و غارتگري
به شهادت تاریخ- همانگونه که گفتیم- معاویه گروههایی را تشکیل داده بود که از شام به سوي عراق مرکز حکومت امام علی علیه السلام رفته، و مخفیانه به مرزنشینان هجوم برده، و اموالشان را غارت کرده، و باز میگشتند تا مردم عراق را نسبت به حکومت علی علیه السلام متزلزل و ناامید کرده، و امنیّت مناطق تحت نفوذ حضرت را از بین ببرند. چه باطلی بالاتر از کشتن انسانهاي بی گناه و بیدفاع و غارت اموال مسلمانان و ایجاد ناامنی در حکومت اسلامی میتوان تصوّر کرد؟
2. هزینه کردن بیتالمال در امور نامشروع
معاویه با اموال متعلّق به بیتالمال افراد ضعیف الایمانی که در اطراف امیرمؤمنان علی علیه السلام وجود داشتند و داراي روحیه متزلزلی بودند را میخرید تا اطراف آن حضرت را خلوت کند! آیا بیتالمال براي خریدن افراد مزدور بیایمان در نظر گرفته شده است؟ آیا این کار احیاي باطل و از بین بردن حق نیست؟
3. دروغپردازي و موج سواري
معاویه در طول مدّت به قدرت رسیدن علی علیه السلام، و به منظور تضعیف حکومت آن حضرت، کشته شدن خلیفه سوم، عثمان، را به دست شورشیان بر ضد او مطرح میکرد و به بهانه یافتن عاملان قتل و مجازات آنها روي آن مانور میداد و اساساً یکی از عوامل جنگ صفین که دهها هزار نفر در آن کشته شدند[ 50 ] همین مطلب بود. داستان علم کردن پیراهن عثمان که در تاریخ معروف است اشاره روشنی به این مطلب دارد، امّا از عجایب تاریخ این است که وقتی علی علیه السلام به شهات رسید و امام حسن مجتبی علیه السلام مجبور بر صلح شد و معاویه بر اوضاع مسلّط گشت و حاکم مطلق العنان کشور اسلامی شد، دیگرمطلقاً سخنی از قاتلان عثمان به میان نیاورد و این ماجرا را پیگیري نکرد! گویی عثمان هرگز به قتل نرسیده است.آري! او براي رسیدن به اهدافش از هر وسیله اي هر چند نامشروع بهره میگرفت، حتّی اگر در این راه عدّهاي از انسانهاي بی گناه متّهم شوند یا زندانی گردند و یا جان خود را از دست دهند.
4. سپردن حکومت اسلامی به شخصی مثل یزید
همه میدانیم یزید بن معاویه مردي فاسد و فاجر و قاتل انسانهاي پاك و بیگناه و شرابخوار و قمارباز و آلوده بود. معاویه چنین شخصی را به عنوان خلیفه مسلمین و جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله پس از خودش نصب کرد. آیا این باطل، باطل کوچکی بود؟ امام حسین علیه السلام در عصري زندگی میکرد که باطل سرتاسر جامعه اسلامی را گرفته، و حق به فراموشی سپرده شده بود، و لذا قیام کرد تا حق را احیا و زنده کند، و باطل را بمیراند و از صحنه جامعه برچیند، و در این مسیر و براي رسیدن به این هدف حاضر بود هر بهایی بپردازد.
پیام این هدف
خوانندگان محترم! عزاداران عزیز! مراسم عزاداري باید هر چه باشکوهتر برگزار گردد، و سال به سال پردامنه تر و وسیعتر شود، تاتعظیم شعائر الهی به معناي واقعی کلمه صورت پذیرد. امّا باید همه عزیزان از اهداف امام حسین علیه السلام مطلع و آگاه شوند،باید بدانیم آن حضرت براي احیاي حق و از بین بردن باطل قیام کرد تا در این مسیر گام برداریم، هرگاه با این هدف امام علیه السلام آشنا باشیم و در اختلاف بین نزدیکترین فرد به ما با دیگري، بدانیم حق با فرد غریب است جانب او را خواهیم گرفت و رابطه را بر ضابطه مقدّم نخواهیم کرد. اگر قضات ما این درس را از مکتب عاشورا بگیرند حاضر نخواهند شد در هیچگونه اختلافی، کوچکترین حکمی بر خلاف حق صادر کنند، هر چند تهدید یا تطمیع شوند.اگر بعضاً مشاهده میکنیم که برادران سهم الارث خواهران خود را میخورند و حق آنها را نمیدهند، و یا برادر بزرگ حقّ سایربرادران را نمیدهد، به خاطر آن است که به اهداف امام حسین علیه السلام آشنا نشدهایم. کارفرمایی که از اهداف قیام امام حسین علیه السلام آگاه است و به آن ایمان دارد، هرگز حاضر نمیشود حقّ کارگران خود را هر چند بسیار زیاد و وسوسه انگیز باشدپایمال نموده، و خود را مدیون آنها سازد.آري! هر چه بیشتر با اهداف قیام سرور و سالار شهیدان آشنا شویم آثار عملی آن در زندگی روزمره ما آشکارتر خواهد بود.
***
هدف پنجم: مبارزه با جهل
اشاره
یکی دیگر از اهداف قیام امام حسین علیه السلام، که در زیارت اربعین به آن اشاره شده، مبارزه با جهل و نجات مردم ازضلالت و گمراهی است.این زیارت با سلام و درود بر حضرت ابی عبداللَّه علیه السلام و بیان ویژگیها و صفات آن حضرت شروع شده، سپس به تشریح اهداف و آثار قیام آن حضرت پرداخته و میفرماید: »امام حسین علیه السلام خون قلبش را در راه تو داد (و نهایت ایثار و فداکاري را کرد) تا بندگانت را از جهل و نادانی و حیرت و سرگردانی نجات دهد.«بنابراین، یکی از اهداف نهضت عاشورا مبارزه با جهل و نادانی، و نجات مردم از ضلالت و گمراهی است.
اقسام جهالت:
قبل از پرداختن به گسترش جهل در عصر حکومت بنیامیّه، لازم است توضیحی پیرامون انواع جهالت داشته باشیم.جهالت و نادانی گاه نسبت به موضوع است و گاه نسبت به حکم شرعی، و جهالت نسبت به حکم شرع، گاه ناشی از قصور است، وگاه منشأ آن تقصیر و کوتاهی است. جهل به موضوع مثل اینکه شخصی میداند نوشیدن شراب حرام است؛ ولی یک نوشیدنی را به تصوّر آن که نوشابه حلال است میخورد و سپس معلوم میشود که شراب بوده است.و جهل به حکم مثل اینکه میداند این نوشیدنی شراب است، ولی حکم شرعی آن را نمیداند. شخص مکلّف در فرض این مثال
نامیده» جاهل مق ّ ص ر « گاه منابع اطّلاعاتی و تحقیقاتی در اختیار دارد و به دنبال تحقیق نمیرود، که در این صورت تقصیر کرده و نامیده» جاهل قاصر « میشود. و گاه منابع اطّلاعاتی در اختیار ندارد، یا اصلًا احتمال خطا و اشتباه نمیدهد، که در این صورت میشود.
سیطره جهل بر جامعه اسلامی در عصر بنی امیّه
مسلمانان در دوران بنیامیّه عموماً و در عصر حاکمیّت معاویه و یزید خصوصاً دشمنشناس نبودند. آنها نمیدانستند که بنی امیّه جانشینان بر حق رسول اللَّه صلی الله علیه و آله نیستند، و بنیامیّه دلسوز و حامی اسلام نمیباشند، و جهل آنها به خاطر تقصیر وکوتاهیشان بود، و لذا جاهل مقصّر بودند. آیا آنها نمیدانستند بنی امیّه بازماندگان دوران جاهلیّتند، و کینه دیرینه اي از اسلام دارند و هنوز خاطره تلخ کشته شدن عزیزانشان را در جنگهاي بدر و احد و احزاب فراموش نکردهاند، و درصدد انتقام آن خونها هستند.و از آنجا که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پیشبینی این روزها را میکرد خلافت را بر آل ابوسفیان حرام کرد. این مطلب در روایات متعدّد، از جمله گفتگوي امام حسین علیه السلام و مروان بن حکم منعکس شده است. فرداي شبی که امام حسین علیه السلام به دارالاماره مدینه خوانده شد، و خبر مرگ معاویه به آن حضرت ابلاغ گشت، و از وي تقاضاي بیعت براي يزید شد و حضرت موافقت نکرد، فرداي آن شب مروان امام علیه السلام را در کوچه ملاقات کرد. خطاب به حضرت عرض کرد: یا اباعبداللَّه! من خیرخواه تو هستم و پیشنهادي برایت دارم که اگر بپذیري به خیر و صلاح شماست! امام علیه السلام فرمود:پیشنهادت چیست؟ عرض کرد: همانگونه که دیشب در مجلس ولید بن عتبه گفتم، شما با یزید بیعت کنید که این کار به نفع دین و دنیاي شماست! امام علیه السلام فرمود:ما از آنِ خداییم، و به سوي او باز میگردیم. هر زمان مسلمانان به فرمانروایی همچون یزید بن معاویه گرفتار شوند باید فاتحه اسلام را خواند.بیشک از جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که میفرمود» : خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است و اگر روزي معاویه را بر بالاي منبر من دیدید او را بکشید و مردم مدینه او را بر فراز منبر آن حضرت دیدند و نکشتند و در نتیجه خداوند آنها را مبتلا به یزید فاسق کرد.« مروان با شنیدن این بیان کوبنده و مستدلِ امام حسین علیه السلام خاموش گشت و رفت.
این هم اعتراف بعضی از دانشمندان اهل سنّت
ابن ابی الحدید می نویسد: معاویه دوستی داشت که هر روز به ملاقاتش میرفت و از رازداران معاویه و اصحاب سرّ او بود. او پس از شهادت علی علیه السلام و امام مجتبی علیه السلام که معاویه بر سرتاسر جهان اسلام مسلّط شده بود، به او گفتم » : میگویم معاویه! تو به آنچه که خواستی رسیدي و اکنون حاکم بر تمام بلاد اسلام هستی، به بنی هاشم کمتر ظلم و ستم کن، و دستور بده که دیگر بر فراز منابر علی علیه السلام را سبّ و لعن نکنند«. معاویه گفت: اشتباه میکنی! باید چنان کنم که مسلمانان بر فراز مأذنه ها نام دفناً ! پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را بر زبان نیاورند. آري! زمانی آرام میگیرم که نام محمّد را از بالاي مأذنه ها به زیر بکشم. دفناً
جنایات یزید:
عناد و دشمنی بنیامیّه مخصوصاً یزید با اسلام، عناد و کینهاي ریشهاي و اساسی و غیر قابل جمع بود، ولی متأسّفانه در آن زمان گروه عظیمی از مسلمانان آنها را نمیشناختند.یزید که معروف به شرابخوارگی،آدمکشی، هوسبازي و فسق و فجور بود به مدینه حمله کرد و شمار زیادي از مردان و زنان آن شهر مقدّس را از دم تیغ گذراند، و سه روز آن شهر را بر سربازان خود مباح کرد، تا هر کاري بخواهند انجام دهند! لشکریان یزیدبه قتل و غارت پرداخته و کارهاي دیگري که قلم از ذکر آن شرم دارد! هنگامی که عبداللَّه بن زبیر به خانه خدا پناهنده شد، یزید نه به ابن زبیر رحم کرد و نه احترام کعبه را نگهداشت و نه حال ساکنان مکّه را مراعات نمود، لذا دستور داد منجنیقها را در اطراف مکّه نصب و خانه خدا را سنگباران کنند! در حالی که طبق احکام اسلامی هر کس به خانه خدا پناه ببرد در امان است؛ حتّی مجرمین. هر چند میتوان آب و غذا را بر مجرمین بست تا بر اثر فشار گرسنگی و تشنگی مجبور شوند از حرم امن الهی خارج گردند، و سپس در صورت اثبات جرم آنها را دستگیر و مجازات کنند.
مبارزه امام حسین علیه السلام با جهل و نادانی:
امام حسین علیه السلام براي بیداري و آگاهی مردم قیام کرد، امّا آن قدر خواب آنها عمیق و جهل و نا آگاهی شان ریشه دار بود که جز خون قلب امام علیه السلام و یاران وفادارش این آفت مهم را از مزرعه اسلام دور نساخت. مردم پس از شهادت حضرت ابی عبداللَّه علیه السلام و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت، و بر سر نیزه رفتن سرهاي مقدّس شهداي کربلا، از خواب غفلت بیدار شدند و قیامها یکی پس از دیگري شکل گرفت و بنیامیّه پس از واقعه کربلا روي خوش ندیدند، تا اینکه این خونهاي پاك منتهی به سقوط بنی امیّه و ریشهکن شدن این درخت ناپاك شد.
پیام این هدف
بر عاشقان امام حسین علیه السلام و عزاداران سرور و سالار شهیدان، و مشتاقان زیارت کربلاي معلّی، و خوانندگان زیارت اربعین، و متوسّلان به عنایات شهداي کربلا، لازم است در کنار توسّل و زیارت و عزاداري و عشق به آن پاکان سرفراز، در بیداري جامعه خود از خواب غفلت و ناآگاهی بکوشند. اکنون نیز یزیدیان و پیروان حکومت بنیامیّه در سراسر جهان، مخصوصاً کشورهاي اسلامی وجود دارند و در مسیر جاهل نگه داشتن مردم تلاش میکنند، لذا همه ما وظیفه داریم مسلمانان را نسبت به این خطر بیدار کنیم. آیا آن دسته از دولتمردان به ظاهر اسلامی که با دشمنان شماره یک مسلمانان، آمریکا و اسرائیل، هم پیمان شده و در جبهه آنها قرار گرفته و بر علیه مسلمانان مظلوم فلسطین، غزه، عراق و افغانستان موضعگیري میکنند، در صورت بیداري ملّتهایشان قادر بر ادامه ظلم و جنایت خواهند بود؟
***
صفحات: 1· 2