قرآن و عاشورای حسینی
01 آذر 1393 توسط نوري اسكوئي
در اين مورد آشنايى با قرآن ، انس با قرآن ، تلاوت قرآن ، حفظ قرآن و ديگر امور مرتبط با آن ، همگى ، امور محترم و ارزشمند شمرده مى شود و هر گونه رفتار و گفتار كه با وجه تقدس قرآن هماهنگ نباشد، مردود است .
اين دسته از رويدادها را مى توان در دو بخش ارايه نمود: در بخش نخست ، حضور نمادين قرآن در گفتار و رفتار امام حسين (ع) باز خوانى مى شود؛ و در دومين بخش ، حضور نمادين قرآن در گفتار و رفتار ياران امام (ع) كه پاكبازانى دلير و شايستگانى بى مانند بودند، گزارش مى گردد.
در متون گزارش شده از حماسه عاشورا، موارد فراوانى از حضور نمادين قرآن و امام حسين (ع) ديده مى شود. اين گزارشها به لحاظ زمانى ، حوادث پيش از رسيدن كاروان حسينى به كربلا، و بعد از آن را در بر مى گيرد. به همين جهت و نيز ضرورت نظام مند نمودن موارد گزارش شده ، مطالب بخش نخست در دو قسمت ارايه مى گردد.
امام حسين (ع) در برخى نامه ها بر جايگاه والا و نقش اساسى قرآن در حاكميت جامعه اسلامى اشاره كرده ، و فردى را شايسته امامت دانسته اند كه اساس حكومت و مديريتش بر معارف و آموزه هاى بلند قرآنى ، استوار باشد.
ايشان در پاسخ نامه كوفيان نگاشتند: تمام آنچه را در نامه هايتان بيان كرديد، دريافتم . سخن بزرگانتان اين بود كه ما، امام و رهبرى نداريم ، تو به سوى ما بيا تا خدا به وسيله تو ما را به شيوه درست و در مسير هدايت ، گرد آورد. به بيا تا جانم سوگند، امام نيست مگر آن كسى كه به كتاب الهى عمل كند و بدان پايبند باشد.
با تكيه بر گزارش هاى تاريخى ، مى توان گفت كه ادله و قراين فراوانى فراروى امام حسين (ع) و يارانش بود كه به آنان گوشزد مى كرد؛ نزديك شدن به سرزمين كربلا، حوادث فرجامين زندگيشان را رقم خواهد زد. شگفتا كه آنان هر چه به پايان زندگى خود نزديكتر مى شدند، استواريشان افزونتر مى گشت و غلاقه آنان به امور معنوى از جمله تلاوت قرآن ، فزونى مى يافت .
عصر روز نهم محرم ، پس از شروع جنب و جوش در لشكر عمر سعد كه نشان از تصميم جديد آنان داشت ، امام حسين (ع)، برادر رشيدش را براى به دست آوردن آگاهى دقيق به سوى سپاه دشمن گسيل داشت . حضرت عباس به همراه بيست نفر سپاه اموى آمد و از برنامه تازه آنان پرسيد. گفتند: دستور امير رسيده است تا كار را تمام كنيم . عباس از آن خواست تا در اين كار شتاب نورزند تا نزد امام (ع) رود و اين پيام را به ايشان برساند. امام حسين (ع) پس از آگاهى از نقشه دشمن فرمود: عباس من اينك سوى دشمن برو و اگر توانستى هجومشان را تا بامداد فردا به تاءخير انداز و شرارتشان را امشب از ما بازدار، بدان اميد كه جبين بر آستان ربوبى نهيم و از او آمرزش طلبيم . خدا خود مى داند كه من ، چقدر نماز و خواندن كتابش را دوست دارم و شيفته دعا و نيايش بسيار و آمرزش خواهى از اويم.
همچنين در برخى منابع به نقل از حضرت زينب (عليها السلام ) گزارش شده است : شب دهم محرم از خيمه خود خارج شدم تا از بردار بزرگوارم و يارانش خبر گيرم . در خيمه اى كه براى امام افراشته بودند، به محضرش رسيدم . ايشان تنها نشسته بودند و با خدا نجوا مى كردند و قرآن مى خواندند.
بلندى روح و عزت نفس امام حسين (ع)و پستى و نامردى لشكريان دشمن ، امرى روشن و بى نياز از استدلال است . اما به راستى چرا امام حسين (ع) در عصر روز نهم محرم ، با آن كج انديشان دنيازده و دون مايگان سست اراده ، چنين در خواستى را در ميان گذاشت و از آنان خواست تا نبرد را، يك شب ، به تاءخير اندازند و ايشان فرصت مناجات و تلاوت قرآن داشته باشند.
آيا اين همه ، نشانگر جايگاه والاى قرآن نزد امام حسين (ع) و بيانگر دلبستگى و انس به قرآن نيست ؟ انسى كه در كلام محمد بن حنيفه چنين بازگو شده است : حسين بن على (ع) در خردسالى پيش از آن كه زبان آموزد و سخن بگويد، آيات وحى را تلاوت مى نمود.
در نظر انسان ژرف نگر و حق مدار، آگاهى از معارف قرآن و آشنايى با آن ، نعمت بزرگى است كه بايد همواره خدا را بر آن ستود. چنين كسانى به درستى دريافته اند كه اگر آگاهى از معارف قرآن با فهم معارف و عمل به آموزه هاى آن همراه گردد، به كاميابى در دنيا و سعادت در عقبى ، فرجام مى پذيرد.
صفحات: 1· 2